باغبان شب. نوشته‌ی جاناتان آکسیِر‌. ترجمه‌ی ثمین نبی‌پور. کتابی که به‌سختی خوندمش اما نه چون متن و قصه‌ی حوصله‌سربری داشت که به‌خاطر نبود میز بود! هیچ‌وقت این ساخته‌ی دست بشر براتون مهم بوده؟ احتمالاً، ولی نه به‌اندازه‌ی من. میز، صندلی، تخت: خلاصه و سبک زندگی من که نبود هرکدوم‌شون مجموعه‌ای از دردهای وحشتناک رو به دنبال داره. همون‌طور که در دوروز گذشته فلج بودم و پاها و کمر و پشتم می‌خواستن هرچه بیشتر بهم ثابت کنن که چیزی جز یه مشت استخون اسقاطِ به‌دردنخور نیستن. #کابوس

ادامه مطلب

داستانی راجع‌به آرزوها

نبود ,پاها ,فلج ,کمر ,پشتم ,هرچه ,دوروز گذشته ,در دوروز ,که در ,همون‌طور که ,گذشته فلج

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

موسسه سفير (تاليف و نگارش مقلات ISI) کسب و کار و بازاریابی اینترنتی ooolooom کوپن تخفيف هاي رايگان و معتبر رود تنها نيست یاداشتهای یک معلم frectalab ادبیات قلمدون #آتش به اختیار